وقتی داماد فاسد در مراسم عروسی شروع به تیراندازی می کند ، میهمانان سعی می کنند فرار کنند. آیدا و داوود به طور تصادفی در یک ماشین تصادف می کنند که با یک ماشین پلیس تصادف می کند. آیدا به بازرس دروغ می گوید داوود شوهر او است و داستان از همین جا آغاز می شود.
No lists.
No lists.
No lists.
Please log in to view notes.